پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

پسری ما

بدون عنوان

سلام پسرخوشگلم ده ماهگیت مبارک خیلی خیلی شیرین شدی مامانی وصد البته بسیار شیطون اینی که میگن از دیوار راست بالا میره الان دقیقا درمورد تو صدق میکنه دستتو به هرچی جلوت باشه میگیری وبلند میشی میایستی تو کل خونه  هم که چهاردستو پا میری دور دور صبح ها اگه زودتر از من بیدار شی باید از تو اتاقای دیگه پیدات کنم خدایی نکرده اگه یه آشغالی رو زمین مونده باشه که تو تا یه مدت باهاش سرگرمی و با انگشت اشارت هی زیر و روش میکنی بای بای کردنو یاد گرفتی عاااااااااشق دد رفتنی و دنبال هرکی که لباس بیرون تنش باشه گریه می افتی وقتایی که سرحال باشی و خواباتو کرده باشی میزنی زیر آواز ماما و بابا و دد و لامپ (عاشق لوستری و تا میگیم لامپ کو...
17 مرداد 1391

سفر

دومین سفر ما با آقا پرهاممون سفر به اصفهان بود که با خانواده دایی مامان و مامان پریوش اینا رفتیم اونجا هم خیلییییییییییییی آقا بودی کلا خیلی دوست داری همش بریم بیرون خونه رو زیاد دوست نداری اینم یواشکی بهت بگم که تو خونه یکسرهههههههههه بیتابی و نق میزنی البته میدونم بخاطر دندونت بیقرار شدی اما بیرون که میریم خوش اخلاق میشی و بازی میکنی   پرهام و سی وسه پل باغ زن دایی اینا در اطراف اصفهان   ...
18 تير 1391

اولین سفر

پرهام جونم اولین مسافرتتو تو سه ماهگیت رفتی عزیزدلم بهمن 90  رفتیم کیش درضمن بگم که تو سفر خیلی پسر آقایی بودی واصلا اذیتمون نکردی زمانیم که میرفتیم خرید تو تو کالسکت خواب بودی حتی شبا هم که عادت داشتی دیر بخوابی توکیش به موقع میخوابیدی قربونت برم که انقدر ددری هستی تو   چند تا عکس هم تو ادامه مطلب از سفرمون گذاشتم مامان و بابا وپرهام توحیاط محل اقامتمون تو کیش    پرهام پیشی و کالسکش پرهام در مرکز تجاری کیش پرهامم خوابش میاد جیگرشو بخورمممممممم     پرهام در پارک پرندگان ...
18 تير 1391

چهل روزگی تا سه ماهگی

    شب یلدا که تو همه عکسا خواب بودی شب یلدا خونه مامان پروین پرهام و باباش دختردایی سارا که پرهامو خیلی دوست داره           ...
10 تير 1391

توانایی های آقا پرهامی تا 6 ماهگی

پ سر گلم روز به روز داره شیطونتر و باهوشتر میشه من و بابایی رو که کاملا میشناسی و وقتی از سرکار میآیم میخوای بیای بغلمونو کاملا احساستو نشون میدی (بگذریم که من فکر میکنم باباییتو بیشتر دوست داری چون برااون خیلی ادا میریزی) تا بلندت میکنیم شروع به سخنرانی میکنی باجدیت گاهی اوقات اخمم میکنی بیشتر وقتا هم برا خودت وقتی دراز کشیدی آواز میخونی اصلاهم دیگه طاق باز نمیمونی سریع دمر میشی و شروع میکنی عقب عقب رفتن خیلی خوش خنده ای ....برای همه می خندی از بعضی حرفا هم خندت میگیره و از ته ده بلند بلند قهقه میزنی (الهی من قربون اون خنده نازت بشم ) ...
31 ارديبهشت 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسری ما می باشد